بوی تعفن اجساد فضای اطراف را پر کرده است و صدای فریادهای دلخراش همنژادهای سلاخیشدهام به گوش میرسد. این صحنهها لبهای مرا به لرزش میاندازد. صدایی درون سرم، با تندی مرا سرزنش میکند: "تو اجازه دادی بمیرند." در حالی که فکری دیگر با التماس از من میخواهد: "آنها را نجات بده!" اما قاتل آنها، با شمشیر خونینش به سمت من میآید. دستانم از ترس میلرزد و شمشیرم را با سختی بالا میگیرم. با خودم میگویم: "تو؟ با آنها بجنگی؟ تو ضعیفی! تو اینجا خواهی مرد."
بازی Hellblade II در معنای واقعی کلمه یک تجربه استرسزا است. این بازی، ترکیبی هنری از حماسههای خونآلود نورس و تصویری واقعی از زندگی با روانپریشی است که وحشتهای تاریخی را با شیاطین درون ذهن انسان ترکیب میکند. داستان کابوسوار سنوآ در هیلهایم ادامه مییابد، جایی که این دنباله نامتعارف، قهرمان بدشانس ما را به کشتی بردگان ایسلندی میکشاند. او از سرزمینش در اورکنی توسط مهاجمان نورس جدا شده و در طوفانی خشونتآمیز به ساحل ایسلند شسته میشود. در حالی که همنژادهای اسیرشدهاش میمیرند، او خود را تنها در ایسلند خشن قرن دهم مییابد.
با شنیدن خبر خریداری شدن استودیو Ninja Theory توسط مایکروسافت، بسیاری از طرفداران نگران بودند که این تغییر مالکیت ممکن است بر کیفیت بازی تاثیر بگذارد. اما خشونت بیرحمانه Hellblade II نشان میدهد که بودجه گسترش یافته تنها به سازندگان اجازه داده تا به سطح جدیدی از خشونت دست یابند. با دیدن رودههای پراز مگس که کف کلبههای روستایی را لکهدار کرده و غولهای خشمگینی که در غارهای تاریک دنبال شما میگردند، متوجه میشوید که خشونت بازی حتی از گذشته نیز بیشتر شده است.
استفاده از هدفون برای تجربه این نسخه از بازی همچنان ضروری است. پس از مرگ معشوقش در Hellblade 2017، سنوآ با روانپریشی ناشی از غم مواجه شده و آن را به عنوان نفرینی باستانی تعبیر میکند. راویان داخلی او را "خشمها" مینامند. Hellblade II از تکنولوژی صوتی باینورال برای به تصویر کشیدن روانپریشی سنوآ استفاده میکند و با افزایش صداهای دیوانهوار در گوشهایتان شما را در وحشت فرو میبرد.
ملینا یورگنز در نقش سنوآ به شکل بینظیری ایفای نقش میکند و صداهای درون ذهن او توسط بازیگران هلن گولن و ابی گرینلند به طرز وحشتناکی به تصویر کشیده میشوند. اما وحشتهای Hellblade II فقط در سایههای ذهن او نیستند. هنگامی که در ایسلند خیرهکنندهای سفر میکنید، با دشتهای وسیع نورس و کوههای پوشیده از برف روبرو میشوید و به زودی میفهمید که واقعیت میتواند به اندازه توهمات سنوآ ترسناک باشد. نینجا تئوری با الهام از فولکلور و تاریخ، ترکیبی نگرانکننده از حقیقت و افسانه را به تصویر میکشد که یادآور فیلم وایکینگی رابرت اگرز، The Northman، است.
سنوآ دیگر در سفر خطرناکش تنها نیست و جمعی از شخصیتهای آسیبدیده داستان بزرگتر و بلندپروازانهتری را به تصویر میکشند. هنگامی که با وایکینگها، غولها و مردگان مبارزه میکنید، خط بین دنیای واقعی و روانپریشی سنوآ محو میشود. یک بخش غار هولناک، وحشت روانی را به سطوح تقریباً غیرقابل تحمل میبرد.
مانند Death Stranding، Hellblade II از مناظر فراواقعی ایسلند برای زنده کردن داستان سوررئالیستی خود استفاده میکند. با ترکیب تکنیکهای فوتوگرامتری واقعی، وایداسکرین و دانههای فیلمی، بازی به یکی از زیباترین بازیهای نسل کنسولهای کنونی تبدیل شده است. من معمولاً به استفاده از حالتهای عکاسی علاقهای ندارم، اما نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم که در میان اکشن هولناک، از افقهای زیبا عکس بگیرم، مانند یک پروژه عکاسی عجیب در سطح پیش دانشگاهی.
بخشهای پازلی سوررئالیستی و تریپی بازی اول نیز بازگشتهاند و به طور منظم لحظات سینمایی فیلمنامهدار را با کشیدن سنوآ به کابوسی زنده شکستهاند. این محیطها قبل از چشمان شما تغییر شکل میدهند و خشمها با همخوانی نکات متناقض، یک سمفونی استرسزا ایجاد میکنند. تعهد Hellblade II به غوطهوری سینمایی، این حس ناآرامی را بیشتر میکند. هنگامی که ضربات شمشیر را دفع میکنید و از دست پنجههای شیطانی فرار میکنید، هیچگونه نمایشگر دکمهای، نوار سلامت یا متر قابلیتها وجود ندارد - فقط سنوآ که به تدریج زخمی و خسته به نظر میرسد.
بازیهای ویدئویی مدتهاست که به خاطر تواناییشان در قرار دادن شما در جایگاه یک شخصیت مورد تحسین قرار گرفتهاند و Hellblade II این تعاملی بودن را برای ایجاد همدلی واقعی و چالشبرانگیز به کار میگیرد. هر کسی که با اضطراب زندگی میکند با راویان غیرقابل اعتماد در گوشش آشنا است، اما نادر است که این انحراف مداوم و عمدی را در یک بازی تجربه کنیم. هرچند من از روانپریشی رنج نمیبرم، شنیدن این نگرانیها و تردیدهای درونی یک شخصیت در زمان واقعی، احساسی از تسکین غیرمنتظره به همراه دارد.
به عنوان یک دنباله پرهزینه به یک بازی هنری درباره PTSD، Hellblade II یکی از غیرمنتظرهترین بلاکباسترهای سال 2024 است. اما از شروع عصبیکنندهاش تا اوج خونین و جسورانهاش، این بازی یک پیروزی تاثیرگذار و ترسناک است. این بازی کوتاه و با فیلمنامه فشردهای است و چندان شبیه به سایر بازیها نیست، اما در حالی که بسیاری از بازیها ساعتها لوت و سطحبندی ارائه میدهند، Hellblade II به جای آن یک تجربه وحشتناک و عمیق فراهم میکند.
لایهای از مهربانی درون این بیرحمی تنیده شده است که نشان میدهد حتی بزرگترین هیولاهای جهان نیز روزگاری انسان بودهاند. در عصری که به طور فزایندهای تقسیم شده است، این پیام ساده از انتخاب همدلی بر نفرت، احساس ویژهای پیدا میکند. در حالی که شرکتهای بزرگ با منابع مالی هنگفت استودیوهای برنده بفتا را تعطیل میکنند، بازیای مانند Hellblade II شایسته تقدیر است. چه کسی میداند این صنعت محافظهکار چقدر از این حماسههای ذهنی تولید خواهد کرد؟
بازی Hellblade II در بسیاری از جنبهها فراتر از انتظارات ظاهر شده است. با استفاده از تکنیکهای نوین و نوآورانه در طراحی صدا و تصویر، این بازی تجربهای بینظیر و منحصر به فرد را برای بازیکنان فراهم کرده است. تکنولوژی صوتی باینورال یکی از برجستهترین ویژگیهای این بازی است که با ایجاد صداهایی از جهات مختلف و به شکل بسیار واقعگرایانه، شما را به درون ذهن پریشان سنوآ میبرد. این تکنولوژی به گونهای عمل میکند که احساس میکنید صداها مستقیماً درون سر شما در حال تولید هستند و این تجربهای است که در کمتر بازیای میتوان یافت.
سفر سنوآ در ایسلند، نه تنها از نظر بصری بلکه از نظر محتوایی نیز بسیار غنی است. طراحی محیطهای بازی با جزئیات فراوان و با الهام از مناظر واقعی ایسلند انجام شده است. دشتهای وسیع، کوههای پوشیده از برف و غارهای تاریک و مرموز، همه و همه به گونهای طراحی شدهاند که حس ترس و وحشت را در شما تقویت میکنند. این مناظر زیبا و در عین حال هولناک، به خوبی توانستهاند تعادل بین زیبایی و خشونت را در بازی برقرار کنند.
یکی از نقاط قوت بازی Hellblade II، شخصیتپردازی قوی و داستان عمیق آن است. شخصیت سنوآ، با تمام پیچیدگیها و تضادهای درونیاش، به شکلی بینظیر و ملموس به تصویر کشیده شده است. سنوآ که با اضطراب، غم و روانپریشی دست و پنجه نرم میکند، نمادی از مبارزه انسانی در برابر نیروهای درونی و بیرونی است. این بازی نه تنها داستانی از جنگ و خونریزی را روایت میکند، بلکه به بررسی عمیق روان انسان و تاثیرات مخرب بیماریهای روانی میپردازد.
تعاملات سنوآ با دیگر شخصیتهای بازی، چه دوستان و چه دشمنان، به شکلی بسیار واقعگرایانه و انسانی طراحی شدهاند. هر شخصیت دارای داستان و پیشینهای خاص است که به شکلگیری دنیای بازی و عمق بخشیدن به آن کمک میکند. این تعاملات، به بازی بُعد انسانی و احساسی میبخشد که در کمتر بازیای به این شکل به آن پرداخته شده است.
یکی از جذابترین بخشهای Hellblade II، استفاده از پازلها و معماهای پیچیده در طول بازی است. این معماها نه تنها ذهن شما را به چالش میکشند، بلکه به شکل هوشمندانهای با داستان و تمهای بازی هماهنگ شدهاند. حل کردن این معماها، احساس رضایت و پیشرفت را به شما القا میکند و شما را عمیقتر در دنیای پیچیده و تاریک سنوآ فرو میبرد.
مبارزات بازی نیز به شکلی بسیار هیجانانگیز و چالشبرانگیز طراحی شدهاند. سیستم مبارزات بازی، با ترکیب حرکات سریع و دقیق، استفاده از تاکتیکها و استراتژیهای متنوع، شما را مجبور میکند تا به دقت و هوشمندی عمل کنید. هر دشمن دارای نقاط ضعف و قوت خاصی است که باید آنها را شناسایی و از آنها بهرهبرداری کنید. این مبارزات، نه تنها از نظر فیزیکی بلکه از نظر روانی نیز چالشبرانگیز هستند و شما را درگیر میکنند.
تیم سازنده Hellblade II، با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته و نوآورانه، توانستهاند یک تجربه بصری بینظیر را برای بازیکنان فراهم کنند. استفاده از تکنیکهای فوتوگرامتری و واقعیت افزوده، به ایجاد مناظر و محیطهای بازی با جزئیات و دقت بسیار بالا کمک کرده است. این تکنولوژیها، همراه با طراحی هنری دقیق و زیبا، بازی را به یکی از چشمنوازترین عناوین نسل کنسولهای کنونی تبدیل کردهاند.
تجربه صوتی بازی نیز یکی از جنبههای برجسته Hellblade II است. صدای محیط، موسیقی و افکتهای صوتی، به شکلی بسیار حرفهای و واقعگرایانه طراحی شدهاند. این صداها، به همراه تکنولوژی صوتی باینورال، به شما کمک میکنند تا به عمق دنیای بازی فرو بروید و تمام جنبههای آن را به شکلی واقعی و ملموس تجربه کنید. صدای قدمها، زنگهای شمشیر، نفسهای سنگین سنوآ و حتی صدای باد و باران، همه و همه با دقت و توجه بسیار زیادی به جزئیات ضبط شدهاند.
همچنین، یکی از جنبههای مهم و جالب Hellblade II، توجه به مسائل روانشناختی و به تصویر کشیدن تجربیات روانی سنوآ است. این بازی، با همکاری متخصصان روانشناسی و پژوهشگران، تلاش کرده است تا تجربهای واقعی و دقیق از روانپریشی و تاثیرات آن بر ذهن انسان ارائه دهد. این توجه به جزئیات و دقت در به تصویر کشیدن مسائل روانشناختی، باعث شده است که Hellblade II نه تنها یک بازی ویدئویی بلکه یک ابزار آموزشی و آگاهیبخش نیز باشد.
در نهایت، Hellblade II یکی از آثار برجسته و تاثیرگذار سال 2024 است که توانسته است ترکیبی هنری و هوشمندانه از داستان، گیمپلی و طراحی بصری ارائه دهد. این بازی، با پرداختن به مسائل انسانی و روانی، تجربهای عمیق و احساسی را برای بازیکنان فراهم کرده است. هرچند که بازی در برخی از بخشها دارای خشونت و وحشت است، اما این خشونت به شکلی هوشمندانه و با هدف نشان دادن واقعیتهای تاریک ذهن انسان و جنگهای درونی به کار گرفته شده است.
به عنوان یکی از غیرمنتظرهترین بلاکباسترهای سال، Hellblade II نه تنها به عنوان یک بازی ویدئویی بلکه به عنوان یک اثر هنری و فرهنگی نیز مورد تحسین قرار گرفته است. این بازی، با ترکیب تکنولوژیهای نوین، داستانپردازی عمیق و طراحی بصری فوقالعاده، توانسته است یک تجربه بینظیر و منحصر به فرد را برای بازیکنان فراهم کند.
در دنیایی که صنعت بازیسازی به طور فزایندهای به سمت تولید بازیهای بزرگ و تجاری حرکت میکند، Hellblade II به ما یادآوری میکند که هنر و انسانیت هنوز هم میتوانند در مرکز توجه باشند. این بازی، با پرداختن به مسائل انسانی و روانی، به ما نشان میدهد که بازیهای ویدئویی میتوانند ابزاری برای آگاهیبخشی، آموزش و ایجاد همدلی باشند. Hellblade II، با ترکیبی از وحشت و زیبایی، به ما یادآوری میکند که حتی در تاریکترین لحظات نیز میتوان به نور و امید دست یافت.
در پایان، Hellblade II یک تجربه بینظیر و فراموشنشدنی است که هر بازیکنی باید آن را تجربه کند. این بازی، با ترکیب هنری و تکنولوژی، و گرافیکی بحث برانگیز بی دریغ یکی از برترین بازی های نسل نهم است، نمره متا بازی Hellblade II در آماج نقد های عجیب و نمرات عجیب تر به 81 بسنده کرد اما اگر اگر تجربه ی بازی را در کنار این نقد ها و نمرات بگذاریم میبینم که Hellblade II به مراتب بسیار برتر از تمامی نقد هاست پس اگر، میخواهید در جهان نورس غرق شوید حتی به نمرات بازی، نگاه هم نکنید.